ڪاشـــــ فقط بوבـے
وقتـے بغض مـےڪرבم!
بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے...
ببینمـــــ چشمـــــاتو
منـــــو نگاه کـטּ...
اگه گریـ ـہ کنـے قهـــــر مـےڪنم میرمـــــا!! + نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 15:30 توسط sanazbela
پاهایم را که در آب میزنم ، ماهی ها جمع میشوند شاید اینها هم فهمیده اند که یک عمر طعمه ی روزگار بوده ام !
+ نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 15:23 توسط sanazbela
در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید ! در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون را نبوسید ! در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید ! و خلاصه … در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید !!!
+ نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 15:23 توسط sanazbela
سرد است اما
سرما نمی خورم
تو نگران نباش
کلاهی که سرم گذاشتی
تا گردنم را پوشانده است
+ نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 14:16 توسط sanazbela
بعضی ها هستن وقتی به ما میرسن با کلی اعتماد به نفس میگن: “من با بقیه فرق دارم و مثل همه نیستم” بعد معلوم میشه تنها فرقشون اینه که از بقیه خیلی بدترن … + نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 14:16 توسط sanazbela
باورکن این روزا به غیر از من ،
چیزی تو رویاهات اضافی نیست !...
باید با قُرصام مهربون تر شم،
بعد از تو روزي دوتا کافی نیست! . . .
+ نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 14:16 توسط sanazbela
دلگیرم از تمام الفبای بی کسی به خصوص این پنج حرف : ف ا ص ل ه
+ نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392 ساعت 14:16 توسط sanazbela
+ نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392 ساعت 20:32 توسط sanazbela
دلت که میگیره
یهو دنیات کوچیک میشه یهو همه چیز غیر قابل دسترس میشه یهو همه چیز نشدنی میشه اونوقت در اووووج ناامیدی...یه تلفن, یه اس ام اس, یه پیغام, یه خبر میتونه همه چیز رو برامون دوباره خوب کنه,شاد کنه,امیدوارمون کنه سعی کنیم از همدیگه بیشتر خبر بگیریم... انســــانهــــا عمومـــــا" دو دستــــه انــد :
تـــــو . . . . و بقــیــــه . . . . + نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392 ساعت 20:32 توسط sanazbela
|